loading...
سایت تفریحی و سرگرمی سه سوت
مرتضی ساسانی بازدید : 340 پنجشنبه 16 مرداد 1393 نظرات (0)

طرف داشته گریه می کرده, ازش می پرسن چرا گریه می کنی؟
میگه کاشکی به حرف بابام گوش می دادم….
می گن خوب حالا مگه چی گفته بود؟
می گه : نمیدونم…..گفتم که گوش ندادم

یکی از خصوصیاتم اینه پس از بدرقه کردن مهمون

میام سریع میپرم سر میوه ها

فرق مدرسه و دانشگاه :
اگه به مدرسه دیر برسی مجبوری بری نیمکت آخر بشینی….
ولی اگه به دانشگاه دیر برسی مجبوری بری نیمکت اول بشینی….

اون پشه ای که انگشتای پا رو نیش میزنه مجرم نیست ، بیماره !!!

امروز به این نتیجه رسیدم که هر وقت میرم کارواش

همه پرنده ها اسهال میگیرن…

ژاپنی ها میگن : ما میتونیم ، مگر اینکه بلایی نازل بشه !

ما میگیم : ما نمی تونیم ! مگر اینکه فرجی بشه !!!

قطع برق در یک پاساژ باعث شد

هوطنان گرامی ساعت ها روی پله های برقی بمانند.

مناجات غضنفر با خدا: خدایا ما را به خاطر یک سیب از بهشت انداختی رو زمین

به خاطر آب انگور میندازیمون جهنم!! با میوه ها مشکل داری؟؟؟

پشت سر هر انسان موفق یه عالمه حرف هست

مثل مرتیکه دزد

تا وقتی دانشمندا نفهمن چرا غروب جمعه دلگیره

من دربرابر قبول کردن اینکه علم پیشرفت کرده مقاومت میکنم!

یه نفر داشته توی دریا غرق میشده

بلند بلند داد میزده: کمک، من شنا بلد نیستم!

غضنفر داشته رد میشده میگه: حالا من تنیس بلد نیستم، باید داد بزنم؟

کلاس اول دبستان بودم سر درس ” ص ” وقتی داشتم مشقاشو مینوشتم

به ذهنم رسید ما تو زبان عامیانه میگیم بارون اما کتابیش میشه باران

پس صابون هم لابد صابانِ اصلش !

از این نبوغ خودم خرکیف شدم

همه مشقامو نوشتم صابان !

فرداش معلممون به شدت نبوغمو برد زیر سوال !

آبادانیه داشت واسه دوستش تعریف میکرد: آره، چند وقت پیش داشتم توی جنگل می رفتم

که یک دفعه یک شیر وحشی بهم حمله کرد

منم نتونستم فرار کنم اونم منو گرفت و خورد
دوستش میگه: آخه چطوری میشه؟

تو که الان زنده ای و داری زندگی می کنی!!
یارو میگه: ای بابا، کدوم زندگی؟

تو هم به این میگی زندگی !!!

یه روزی یه نفر از غضنفر میپرسن :آقا این خیابون کجا میره؟

غضنفر میگه : والا من چهل ساله تو این خیاون زندگی میکنم

تا حالا ندیدم جایی بره !

دو راه شناخت دخترا بعد حمام؟؟
۱- ازمایش دی ان ای
۲- ارایش دوباره

وقتی هنوز یه سالت نشده پدر مادرت هی میگن بگو بابا..

بگو مامان

الان میگی مامان….

میگه زهر مارو مامان !

غضنفر با پسرش بانک می زنن و فرار میکنن

میرن داخل یه استادیوم شروع میکنن دور زمین فوتبال دویدن

بعد از دو دور پلیس میرسه

پسره میگه: بابا پلیس‌ها رسیدن چی کار کنیم؟

غضنفر میگه: نگران نباش اونا هنوز دو دور عقبن

تو دوران مدرسه بارون نمیومد
نمیومد
نمیومد
نمیومد
دقیقا وقتی میومد که زنگ ورزشمون بود…

حیف نون دست می اندازه گردن آرنولد و فرانکی

می گه هیچ کس زورش به ما ۳ نفر نمی رسه

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
مجله سه سوت در سال 1389 و با هدف فراهم آوردن امکان استفاده بهینه از اوقات فراغت کاربران اینترنتی راه اندازی شد. این مجله تفریحی، آموزشی و سرگرمی همواره سعی داشته تا با بهترین و مفیدترین و جذاب ترین مطالب اوقات خوشی را برای کاربران فراهم نماید. اکنون نیز بعد از گذشت هفت سال از تاسیس این سایت هنوز محبوبیت این سایت از بین نرفته و همه روزه مورد بازدید بسیاری از کاربران عزیز قرار می گیرد. امید است شما نیز لحاظ خوب و خوش و مفیدی در سه سوت داشته باشید.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    مطالب سایت را چگونه ارزیابی میکنید
    آمار سایت
  • کل مطالب : 7397
  • کل نظرات : 201
  • افراد آنلاین : 10
  • تعداد اعضا : 492
  • آی پی امروز : 399
  • آی پی دیروز : 364
  • بازدید امروز : 3,276
  • باردید دیروز : 2,302
  • گوگل امروز : 6
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 29,800
  • بازدید ماه : 113,292
  • بازدید سال : 449,169
  • بازدید کلی : 7,069,044